زنگهای خطر به صدا درآمد/ اخراج اساتید کار دست توسعه علمی کشور میدهد!
نگارعلی_ سیاوش صفاریان پور و پژمان نوروزی برای سالها مشغول ترویج علم در کشور بودند؛ بنابر گفته پژمان نوروزی قرارگیری آنها در این مسیر تحت تاثیر عوامل محیطی نیز بودهاست؛ طی گفت و گویی که با این دو مروج علم داشتیم از آنها در خصوص چرایی قدم گذاشتن در این مسیر، وضعیت جامعه ایرانی از نظر علمی، تاثیر سیاستگذاریها بر روند رشد و توسعه علمی کشور و نقش رسانهها در ترویج علم پرس و جو کردیم؛ مشروح این گفت و گو در ادامه آورده شدهاست.
چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتید پرسهزن دنیای علم شوید؟
پژمان نوروزی: اینکه دقیقا چه اتفاقی افتاد را نیز خود من به خوبی از آن مطلع نیستم اما میدانیم مجموعهای از عوامل، اتفاقات و رویدادها که در زندگی هر فردی رخ میدهد، میتواند آن فرد را به سمت و سویی هدایت کند. در دوران کودکی من، جامعه ایرانی از نظر وجود عناصر تفریحی بسیار فقیر بود و امکان تفریحات متعدد برای نوجوان وجود نداشت و فقدان برنامههای تفریحی برای خانوارهای ثروتمند و فقیر به یک میزان آزاد دهنده و تاثیرگذار بود.
پدر بنده علاقه زیادی به کتاب داشت و کتابخانه پرباری داشت و دست بر قضا بنده وارد کانون پرورش فکری کودک و نوجوان شدم و در آنجا به فعالیتهای علمی پرداختم که به تازگی به کانون پرورش فکری اضافه شده بود. مسیری که پیش گرفتم برای من لذت آفرین بود، لذتی همراه با سرگرمی در دنیای علم که من را به پرسهزن دنیای علم تبدیل کرد.
البته نباید نقش انبوه مجلات علمی که در آن زمان چاپ میشدند را نادیده گرفت؛ برنامههای آقای میرفخرایی و عالمی یکی از کانالهای ارتباطی ما با دنیای علم بودند و حتی برنامههای دانستنیها و سایر برنامههایی که ما در آن زمان از شبکههای نصفه و نیمه تماشا میکردیم در شکلگیری این مسیر بیتاثیر نبودند.
وضعیت روزنامهها، رسانهها و صدا و سیما در ترویج علم را چگونه ارزیابی میکنید؟
سیاوش صفاریانپور: در حال حاضر ما در یک فقر بزرگ در حوزه علم و ترویج علم به سر میبریم؛ تعداد مجلات علمی که بر روی گیشهها قرار میگیرند را بشمارید؛ صفحههای علمی بسیاری از روزنامهها تعطیل شدند و اگر لازم باشد نکتهای علمی در روزنامهای چاپ شود، صرفا مخصوص واژه «دستاوردها» است، که از هیجان و شوق کنجکاوی علمی به دور است. در بستر آنلاین، وضعیت ما کمی بهتر است اما در آن سو و در تلویزیون دیگر هیچ برنامه علمی بر روی آنتن نمیرود.
اگر این وضعیت را با یک تا دو دهه قبل که روزنامهنگاری علمی در ایران در حال رونق بود، مقایسه کنیم، متوجه شکاف خواهیم شد. چه بسا روزنامهنگارانی که در آن دوران رشد کردند، در حال حاضر بیکار هستند و یا تن به مهاجرت دادهاند.
فضای آموزش و پرورش به گونهای است که اگر بتواند حداقلیترین کارها را سرانجام دهد، باید آن را تشویق کرد. کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان در حالت نیمه زنده به سر میبرد، هست ولی پویش گذشته را ندارد.
سرمایهگذاری در حوزه نجوم آماتوری در کشور صورت میگیرد؟
سیاوش صفاریان پور: ما در توسعه پروژه رصدخانه ملی نیز دچار مجهولاتی هستیم و کسی در جریان نیست که واقعا چه اتفاقی افتادهاست و رصدخانه ملی دغدغه مردم نیست. نمیتوان در جامعهای که رصدخانه ملی و بود و نبود آن برای آن دغدغه نباشد، انتظار رشد نجوم آماتوری داشت.
نجوم آماتوری از دید جامعه نجوم ایران، یک کار فوق برنامه به نظر میرسد؛ در صورتی که نجوم آماتوری در ایران دهه 80 به بستری برای ایجاد نگرش نو برای گروهی از جوانان تبدیل شد.
اگر آسمان شب امروز پخش میشد، مانند گذشته موفق بود؟
سیاوش صفاریان پور: اگر برنامهای مانند برنامه آسمان شب امروز نیز در صدا و سیما تولید و پخش شود، مخاطبان خود را خواهد داشت؛ چراکه صدا و سیما همواره رسانه فراگیری است که مخاطبان خود را دارد. اما در پاسخ به این پرسش که مخاطبان آن به اندازه دهه 80 خواهد بود یا خیر؛ باید بررسیهای بیشتری صورت گیرد.
باید دید که آیا تلویزیون به اندازه دهه 80 مخاطب دارد یا خیر؛ سفرهای به عنوان رادیو و تلویزیون پهن است و باید پای این سفره نشست تا یکی از غذاهای مفید آن را مصرف کرد. زمانی که این سفره درست چیده نشود، حتی اگر بهترین غذا در این سفره چیده شود، کسی به آن اقبالی نشان نخواهد داد. در نتیجه صدا و سیما باید چیدمانی از برنامهها برای انواع مخاطبها داشته باشد تا بخشی از آن به آگاهی بخشی عمومی و تولید محتوا برای حوزه علم تخصیص یابد.
صدا و سیمای ما در کما است
اگر برنامه آسمان شب امروز از صدا و سیما پخش شود، مخاطبان خود را خواهد داشت اما مخاطبان آن به اندازه دهه 80 نخواهد بود؛ چراکه صدا و سیمای ما در کما به سر میبرد و شما هیچ نشانهای از درگیری مخاطب با صدا و سیما را نمیبینید.
وظیفه حاکمیت بررسی نیاز جامعه به علم است
پژمان نوروزی: حتی اگر فرض بر این باشد که علم در جامعه امروز ما به هیچ عنوان دغدغه مردم نیست؛ وظیفه حاکمیت به عنوان سیاستگذار بالادستی این است که نیاز جامعه به علم را مورد بررسی قرار دهد و در صورتی که جامعه را نیازمند میبیند برای بر طرف کردن این نیاز برنامهریزی و سیاستگذاری کند تا مخاطب آن پیدا شود و به شیوهای بسیار دقیق و حتی هزینهبر این سلیقه را در بین مردم ایجاد کند.
همانطور که در آمریکا و برای اینکه نسل جوان را به موضوع فعالیتهای فضایی علاقهمند کنند، خود شخص والت دیزنی را همراه با فون براون، نابغه هوافضا، به برنامه تلویزیونی میآورند و برنامه سرگرمی درست میکنند تا به کودکان و نوجوانان بگویند فضا و فضانوردی چیست و در نتیجه پخش این برنامه و پس از اجرای پروژه آپولو، زمانی که از کودکان میپرسند که در آینده چه شغلی را انتخاب خواهند کرد؟ اکثریت شغل فضانوردی را انتخاب میکنند.
شکاف علمی که در حال حاضر شاهد آن هستیم، در آینده چقدر میتواند در فرایند توسعه کشور تاثیر گذارد و جامعه علمی را تحت تاثیر قرار دهد؟
پژمان نوروزی: همان آیندهای که در انتظار کودکی است که به جای خوراکیهای مقوی چیپس و پفک مصرف میکند؛ در انتظار ایران نیز است.
سیاوش صفاریان پور: نتیجه این سیاست گذاری در حال حاضر نیز مشهود است؛ تعداد انبوهی از صندلیهای خالی در دانشگاهها برای رشتههای علوم پایه به ما این پیغام را میدهد که افرادی که میتوانند در این رشتهها تحصیل کنند تا در آینده در این مسیر قدم بردارند و به توسعه علمی کشور کمک کنند، در حال حاضر وجود ندارند.
سد دیگری در برابر فرایند توسعه علمی کشور، اخراج اساتید است؛ در واقع ما در حال حاضر اضطراب و نگرانیهایی را به نیروی علمی قابل اعتناء کشور وارد میکنیم که مانع از فعالیت آن میشود و نوجوانان نیز زمانی که آینده شغلی رشتههای علوم پایه و اساتید را میبینند از قدم گذاشتن در این مسیر منصرف میشوند.
در آخر باید گفت که توسعه علمی ایران دچار اشکال شدهاست. ما باید بتوانیم فارغالتحصیلان را در داخل خاک کشور نگه داریم. انسان موجودی است که سعی میکند بهترین انتخابها را برای خودش بکند و چرا این بهترین انتخاب کشور خودمان نباشد؟
227227